دیگه دوستم نداری؟
مامان جون امروز داشتم یه دامن می دوختم اما مگه تموم شد از بس که شیطونی کردی آخه همش باید حواسم باشه که شیطونیات گل نکنه. مثلاً امروز در حال برش الگو بودم که دیدم هی با قیچی و چرخ و ... ور میری. یکی از سنجاقا رو ورداشته بودی داشتی پر و خالی بازی می کردی. یه کوچولو دعوات کردم. برگشتی بهم گفتی مامان دوستت ندارم
الهی مامان قربونت بشه . من بی نهایت یکی یه دونم رو دوست دارم. می دونم که کیارشی گلم هم مامان رو دوست داره مگه نه؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی