مراسم ترحیم زن عموی مامان و شیطونیای شما
کیارش جونم جمعه شب زن عموم به رحمت خدا رفت. خدا بیامرزدش ،خانم مهربونی بود. همیشه محرما مخصوصاً روز تاسوعا یه سر به عمو و زن عمو می زدیم. امسال هم همگی روز تاسوعا خونشون بودیم. زن عمو از قبل واسه همه خوردنی های خوشمزه درست می کرد. دیروز که رفتیم خونشون جاش خیلی خالی بود. اما بگم ازشما که خیلی شیطونی کردی . مثلاً چون تو آرامستان بندر آلاچیق دیده بودی می گفتی مامان بریم اون ور پارکه بریم بازی ( آخه پارک ساحلی ولایت که می بردیمت از همین نوع آلاچیقا داره). هر چی بهت می گفتم گوش نمی دادی. تو ماشین هم با غزل لج و لجبازی راه انداخته بودین. غزل می گفت شیشه ها رو بکشین بالا شما می گفتی بکشین پایین. کلی از این دست دعواها با هم داشتین. تازه گیر سه پیچ داده بودی که آینگ بذارین (آهنگ بذارین).
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی