دیگه بسه ، چی بسه؟
کیارش جونم آخرین روز بهمن ماه ١٣٩٠ مامانی یه تصمیم مهم میگیره تا شما اولین قدم واسه مستقل شدن رو ورداری.
به به دیگه داری واسه خودت مردی میشی ها
تصمیم مامان چی بود؟؟ چی بود؟؟؟؟؟؟؟
تصمیم گرفتم که گل پسرم رو از شیر بگیرم.
واسه این کار هم از تجربه خاله( مامان غزلی) استفاده کردم.
تجربه خاله چی بود؟ قطره تلخک
اون روز وقتی از خواب پاشدی بهت شیر دادم . چند ساعت بعد که شیر می خواستی از قطره تلخک استفاده کردم. اومدی بخوری دیدی اه اه این چیه ؟ چه بدمزه است. دیگه نخوردی
می گفتی مامان مریض شده ، رفتی دفترچه درمانی من رو آوردی و با زبون شیرینت بهم گفتی مامان بریم دتر(دکتر)
البته مامانی واسه اینکه تو این روز اذیت نشی من از چند ماه قبل شیر خوردنت رو کم کرده بودم تا راحتتر با شیر نخوردن کنار بیای.
شما هم این قدر ماه بودی که نگو.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی