صبحونه نوش جان کردن تنها تنها
سلام مامان جون
امروز اولین روزی بود که شما با دستای قشنگت لقمه های صبحونت رو گرفتی و تو دهنت گذاشتی یعنی پسر نازم تنهایی و بدون کمک مامان صبحونش رو میل کرد.آخه می دونی مامانی شما خیلی تو غذا خوردن به من وابسته ای ولی امروز به خودم قول دادم که با تشویق کردنت باعث بشم خودت به تنهایی صبحونه بخوری. راستی می دونی صبحونت چی بود؟؟
نون و پنیر و گوجه فرنگی
شما عاشق گوجه ای ، امروز هم یه گوجه رو کامل خوردی. موقع صبحونه خوردن هم داشتی همش تکه های گوجه رو می خوردی ولی هر چند تا لقمه با حرفای من یه کم پنیر هم می خوردی. نمی دونی چقدر از صبحونه خوردنت لذت بردم. چاقو رو تو دستات گرفته بودی و پنیر رو روی نون می کشیدی هر موقع هم موفق نمی شدی دوباره تلاش می کردی. البته خیلی مواظبت بودم که از چاقو درست استفاده کنی. ولی ماشا ا... پسرم دیگه واسه خودش مردی شده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی