نقاشی روی صورت
کیارش جونم یه روز تو سالن شهرک برنامه گذاشته بودن برای نقاشی روی صورت کوچولوها به شکل حیوانات، شما هم با بابایی رفتین اونجا. اینقدر هم ناز شده بودی که می خواستم درسته بخورمت هر چند فکر کنم شما داشتی ما رو می خوردی
بقیه عکسا...........
وقتی هم اومدی خونه اول حمله ور میشه که مامانی رو یه لقمه کنه
ولی یهو دلت برام میسوزه و بی خیال حمله میشی
تازه تو خونه نمی اومدی که، می گفتی بریم به غزلی نشون بدیم. من هم آماده شدم با هم رفتیم خونه خاله اینا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی