کیارشکیارش، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

کیارش پسری از دیار آفتاب و دریا

سفرنامه همدان قسمت اول

1391/5/27 13:36
نویسنده : مامان
538 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش عزیزم اواخر تیرماه یه مسافرت ده روزه با ماشین به استان همدان داشتیم. از بندر روز چهارشنبه ظهر راه افتادیم به همراه خاله اینا . غذای ظهرمون رو حاجی آباد خوردیم . هوا حسابی گرم بود. تقریباً ساعت نه شب رسیدیم مهریز (استان یزد). بابایی اونجا مهمانسرای شرکت رو از قبل هماهنگ کرده بود. شب رو اونجا خوابیدیم. صبح هم رفتیم یزد بازار ، اونجا کلی شیطونی کردی یه نمونه از شیطونیات این بود که رفته بودی سراغ سه چرخه های یکی از این مغازها و سوارش شده بودی و واسه خودت گشت می زدی مغازه دار هم که اصلاً متوجه شما نبود. بابایی می گفت داشته خرید می کرده که دیده شما نیستی وقتی چشمش به جمال شما می افته که در حال سه چرخه سواری هستی. با خواهش و اصرار زیاد سه چرخه رو ازت می گیره و سرجاش میذاره .

بازار که میریم کلاً شیطونیات گل می کنه. از اونجایی که مامانی باید خرید کنه پس بابایی بیچاره باید یه طوری سر گل پسرش رو گرم کنه. آخ آخ بمیرم واسه بابایی وقتی دیگه از دست شیطونیات کلافه میشه.

تا ساعت دو تقریباً تو بازار بودیم. بعد از خوردن غذا راه افتادیم سمت اصفهان. شب رسیدیم اصفهان ، رفتیم سمت بهارستان( یه شهر جدید که کمی با اصفهان فاصله داره). بابایی اونجا هم یه مهمانسرا هماهنگ کرده بود. پنج شنبه شب و جمعه رو اصفهان بودیم.

مهمانسرا یه واحد آپارتمانی بود. ما طبقه سوم بودیم. اونجا هم کلی با غزل جون شیطونی می کردی. البته طبق معمول دعواهاتون هم به راه بود. با غزل می رفتین دم در جا کفشی رو خالی می کردین. یه طرفش رو شما می گرفتی ، طرف دیگه هم غزل، بعد راه می افتادین تو اتاق ها. این هم سندش

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

ilijoon
29 مرداد 91 16:20
هميشه به سفر قشنگم ميبينم كه دوستت هم تو شيطوني باهاته


ممنون ، آره دیگه شیطونی هم یه همراه می خواد این طوری بیشتر لذت بخشه
ilijoon
29 مرداد 91 16:21
ilijoon
29 مرداد 91 16:21
مامان آیدین
8 شهریور 91 14:54
سلام عزیزم شیطونی هاتون هم قشنگه
مامانی اوستاو امیر رضا گلی
19 شهریور 91 1:47
سلام به دوست خوبمون، ای شیطونا
آتي
17 آبان 91 15:29
اگه ميشه سريع تر قسمت هاي بعدي سفر رو برامون بزارين


به چشم آتی خانوم