کیارشکیارش، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

کیارش پسری از دیار آفتاب و دریا

وقتی یه فرشته مهربون به آسمونها پر می کشه

1392/8/19 0:36
نویسنده : مامان
778 بازدید
اشتراک گذاری

پسر جونم سلام . می دونم خیلی وقته واست مطلبی نذاشتم. کلی شرمنده روی ماهتم. انشاالله تو یه فرصت مناسب همه خاطرات این چند ماه رو می ذارم.

گل کوچولو و عزیزم ، من یه مامان بزرگ مهربون و ماه داشتم که بی بی زیبا صداش می کردیم. شما هم اون رو همین طوری صداش می کردی و خیلی دوستش داشتی. آخه اون عاشق بچه ها بود. همیشه وقتی می رفتیم پیشش شما رو دستاش رو بوسه می زدی. اما این بی بی نازمون روز یکشنبه  هفته پیش ساعت نه شب پر کشید و به آرزوی دیرینه اش رسید. بعد از مراسم تدفین بی بی ازم پرسیدی مامان چرا گریه می کردی؟ گفتم عزیزم آخه بی بی زیبا رفته پیش خدای مهربون. وقتی فهمیدی که نمی بینیش دلت گرفت و بغض کردی. پنج شنبه هم که می خواستیم بریم سر قبرش، گفتم مامان داریم میریم پیش بی بی زیبا. گفتی مامان ما بی بی رو می بینیم؟ گفتم نه عزیزم ، با بغض برگشتی گفتی مامان اگه نریم پیش بی بی زیبا و ما رو نبینه ناراحت میشه ها. الهی قربون اون دلت بشم. اما الان باور کردی که دیگه بی بی پیشمون نیست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان بردیا
19 آبان 92 8:32
خدا رحمتشون کنه


ممنون عزیزم. خدا رفتگان شما رو هم مورد رحمتش قرار بده
مامان ساجده
20 آبان 92 0:37
خدا رحمتشون كنه كيارش جونم قربون اون دل مهربونت كه بغض كردي اميدوارم هميشه لبات خندون باشه گل پسر مرسی خاله جون.
مامان کارن
21 آبان 92 10:14
سلام عزیزم خدا رحمتشون کنه واقعا دنیا چیز غریبیه یه روزی میبینی کسی که به دیدینش وصداش عادت داشتی دیگه نیست وباید فقط صبور باشی گفتنش راحته وعمل بهش سخت سلام. ممنون خانومی
مامان بردیا
2 آذر 92 17:46